-اسطوره:
اساطیر از قدیمیترین مشترکات انسان ها محسوب میشوند و برای آنها نمیتوان تاریخ مشخصی را ذکر کرد. هر دورة زمانی برای خود اساطیری داشته که نسل به نسل از طریق نقلقول و در قالب داستان های عامیانه، در بستر مراسم آیینی خاص در موسم معین و یا به طریق مکتوب مطرح شده است. از اولین نمودهای مکتوب که در آن اشاره به اساطیر شده است، می توان آثار فیلسوفان سدة ۲ پ.م را نام برد. رشد فلسفه در یونان باعث رشد تفسیرهای تمثیلی از اسطوره نیز گشت.
امروزه به طور عموم پذیرفته شده است که اسطوره و افسانه میتواند، ریشه در حقایق تاریخی داشته باشد، هرچند که به طور دقیق و جزیی تاریخی نباشد. زیرا در تعریف اسطوره، میتوس و افسانه آورده شده که گفتوگو و سخن است؛ اما در نهایت به چیزی اطلاق گردید که واقعا نمیتواند وجود داشته باشد. البته باید در نظر داشت که موضوعات اساطیری بسیاری هم وجود دارد که به جز در یک مفهوم بسیار ضعیف، اصلا ریشة تاریخی ندارد چنانکه بسیاری از اسطوره های کشورهای مختلف درصدد توجیه جهان و مسئلة آفرینش هستند.
فریدریش کروزر۱ در قرن ۱۹اسطوره شناسی را به عنوان یک علم مستقل مطرح کرد و مکتب نمادین و رمزی را بنیان نهاد و از اساطیر تعابیر نمادین کرد. مطالعة علمی اساطیر در نیمة دوم سدة نوزدهم رواج یافت، به ویژه در آثار ماکس مولر۲ اندرو لانگ۳جیمز فریزر۴٫ به زعم مولر اساطیر نوعی “بیماری زبانی” هستند که از طریق ریشه های مشترک و ناخودآگاه میان انسانها گسترش یافته اند. لانگ مدعی بود که اسطوره ها منتج از شخصیت بخشیدن نیروها و پدیدارهای طبیعی هستند. فرایندی ذهنی که ویژگی” مرحلة زندهانگاری فرهنگ”۵ بوده است.فریزر، اسطورهها را به مثابة توجیهات نادرست انسان از پدیدههای طبیعی میپنداشت.
به عبارت دیگر، اسطورهها ماجرایی مقدس هستند که چگونگی آفرینش و هراسها و کنکاش انسان را در راستای درک جهان هستی به شیوههایی گوناگون نشان میدهند. از طرفی اسطورهها نشان دهندة واکنشی از ضعفهای بشری در برابر درک هستی و درماندگی و ناتوانی انسان هستند. اسطورهها در زندگی انسان ها درهم تنیده میشوند و به این ترتیب در ناخودآگاهشان آرامش میآفرینند.
اسطورة ایکاروس:
ایکاروس به عنوان اسطورهای یونانی مطرح است. او فرزند “ددالوس” هنرور و مخترع دربار “مینوس شاه” بوده است. ددالوس برای دربار شاه، لابیرنت پیچیدهای را طراحی میکند که هرکسی وارد آن میشوند، در آن سردرگم شده و نمیتواند از آن رهایی یابد. تا آنکه روزی ” تسیوس ” که به عنوان قربانی وارد لابیرنت شده بود توانست از لابیرنت فرار کند و حاصل خلاقیت “ددالوس” را بیاعتبار کند. مینوس شاه نیز بر ددالوس خشم میگیرد و قصد جان او را میکند . ددالوس نیز که کشتیها از سوار کردن او سر باز میزدند، با به هم بستن پرهای پرندگان به وسیلهی موم برای خود و پسرش ایکاروس دو جفت بال ساخت . ایکاروس در حین پرواز مغرور شد و با نزدیکی بیش از حد به خورشید بالهای مومیاش را آب شده دید و در دریا فرو افتاد و غرق شد؛ اما ددالوس نجات پیدا کرد و با ترفندهایی مینوس شاه را نیز از میان برد .
ایکاروس نماد غرور بشر برای دست یافتن به ناشناختههاست. ایکاروس وجههای از انسان است. وجهه ای از بلندپروازی انسان معاصر در کشف نادیدهها و ناشناختهها و تلاش برای رسیدن از طبیعت به فرا طبیعت. ایکاروس از تکنولوژی و ابداعات خودساختة بشری سود میبرد، اما همان تکنولوزی به همراه رویایش در بلندپروازیها موجب سقوط مرگبارش است.
ایکاروس برآمده از کهن الگویی دسته جمعی در ناخودآگاه بشر است.کهن الگویی در هم تنیده از هراس و کشف. فناوری و رویا،صنعت و تخیل.
ژانر علمی-تخیلی:
واژة علمی-تخیلی سابقه ای بس طولانی دارد و در ادوار مختلف ادبیات و سینما به کار رفته است، اما در مقام یک ژانر توسط هوگو کرنزبگ ناشر مجلة داستانهای شگفتانگیز مطرح شد. در ابتدای تاریخ سینما، این نوع فیلمها بر پایة داستانهایی از نویسندگان ادبیات علمی-تخیلی مانند ژول ورن۶، هوگوکرنزبرگ، مری شلی۷ ساخته شد. این فیلمها در فرانسه با عدم استقبال مردم روبهرو میشود. اولین نمونة این ژانر را میتوان سفر به ماه ساختة ژرژ مهلییس در سال ۱۹۰۲ دانست. فیلمهای این ژانر تا سالهای سال مخاطب زیادی جذب نکرد و از نظر گیشه موفق نبود.
این فیلمها پر بود از جلوههای شعبده، تردستی و کارهای سطحی که عموما کاریکاتورگونه از آب درمیآمد. همینطور جلوههای ویژة این ژانر سطحی و زمخت بود و باعث میشد در سالهایی که سینما هرچه بیشتر به سمت رئالیسم ابتدایی پیش میرفت، این فیلمها غیرواقعی و مضحک جلوه کنند. از جمله فیلم های اولیة این ژانر میتوان سفر به درون غیرممکن (مهلییس-۱۹۰۴)، الرائن (یوگن ایلنر-۱۹۱۸)، هودینی و روبوت (برتون کینگ-۱۹۱۹)، گولم چگونه به دنیا آمد (پل واگنر-۱۹۲۰) را نام برد.
در دهة ۱۹۳۰ بود که حمایت کمپانی یونیورسال این ژانر را نجات داد. همچنین در ۱۹۵۰ کمپانی پارامونت نیز از این دسته از فیلم ها حمایت کرد و این ژانر در سینمای آمریکا جای خود را باز کرد. علاوه بر این موضوعاتی چون تکنولوژی، صنعت و فضا به سوی هرچه عینی شدن بیشتر بودند و نوعی خوش بینی و ناشناختگی نسبت به آن ها وجود داشت و در اواسط دهة ۱۹۶۰ با روی کار آمدن فیلمسازانی مانند ژان لوک گدار (آلفاویل)، آلن رنه (دوستت دارم، دوستت دارم)، فرانسوا تروفو (فارنهایت)، استنلی کوبریک (۲۰۰۱، یک اودیسة فضایی) و سرانجام فیلم موفق جنگ ستارگان ساختة جورج لوکاس در سال۱۹۷۷ این ژانر بسیار قابل احترام گشت.
این ژانر از نظر موضوع و محتوا مراحل زیادی را پشت سر گذاشت: هراس از موجودات بیگانه، مقابله با مهاجمان و ضدقهرمانان،نابودی زمین و تمدن بشری،حمله به زمین توسط موجودات در کرات دیگر،جنگ سرد،ترس و هراس از صنعت،همسان سازی انسانی و آیندة بشری و….تا آخرین مرحله که به فلسفه و غایت اندیشی و کندوکاو انسانی در برزخ تکنولوژی و رویا برای دست یابی به “خود و “هویت خود” رسید.
علمی تخیلی و اسطوره:
علمی تخیلی به مثابة یک ژانر برآمده از ایکاروس شناخته میشود. علمی-تخیلی در یک تقسیم بندی، زیرشاخة ژانر فانتزی قرار میگیرد. فانتزی دارای ۴ مقوله است: ۱-فیلم های وحشت ۲– فیلم های علمی-تخیلی ۳- فیلم های قصه پریان ۴-فیلم های حادثه ای. علمی-تخیلی نیز مانند ایکاروس خواستار دستیابی به علم و تکنولوژی و صنعت و کشف فراصنعت است و بال پروازش برساختهای از صنعت (جلوه های وِیژه و…در این نوع فیلم ها) و رویا و تخیل است.
علم، ویژگی مشترک ایکاروس و ژانر است. ایکاروس با تکیه بر علم پدر و اختراع جدید او حرکت میکند همانگونه که ژانر علمی-تخیلی نیز اولین تکیه گاهش را علم بشری و صنعت و تکنولوژی قرار می دهد.اختراع و اکتشافات به عنوان زیرشاخهای از علم در ایکاروس و ژانر علمی-تخیلی، مطرح می شوند.
از دیگر وجوه مشترک ایکاروس به مثابة اسطوره و ژانر علمی –تخیلی همانطور که از نامش پیداست، عنصر بارز تخیل و رویاست. آنها زاییدة خیال هستند و بنابر آنچه ممکن است در خیال صورت بگیرد، آراسته شده و عمل میکنند و اتفاق میافتد. “خیال” بستر آنهاست برای دنیایی که در عدم توالی زمان میسازند و باورپذیرش میکنند. جریان امور در اسطورهها و ژانر علمی-تخیلی در سینما با اصول عقلانی و منطقی و عینی جهان منطبق نمیشود. میتوان گفت آنها به صرف با جهان خودساختة خود سازگاری دارند.
یکی دیگر از اشتراکات ایکاروس و ژانر علمی-تخیلی، شخصیت هاست. شخصیت هایی که در جهان برآمده از تخیل معنا دارند. شخصیتهایی همچون دیوها، غول ها، جادوگران توانمند و ساحران با ویژگیهای خاص، پریان و قهرمانانی که در برابر ضدقهرمانان از نیرویی خارق العاده برخوردارند. شخصیتهای اساطیری شامل ایزدان و قهرمانان و شیاطین و شخصیت های علمی-تخیلی در داشتن عنصری خاص و شگفت انگیز به مانند هم هستند. این شخصیتها میتوانند بپرند، تغییر شکل دهند، بمیرند و دوباره زنده شوند. گاه در ژانر علمی-تخیلی از اساطیر به مثابة رویاهای گروهی یک قبیله یا جماعت سود بردهاند. گاه نیز دامنة نمادپردازی را از اساطیر و کهن الگوها وارد ژانر سینمایی علمی-تخیلی کردهاند و آن را در زیرلایههای آن گروه خاص باورپذیر نشان دادهاند.
نوشته ی راضیه مهدی زاده
چاپ شده در مجله ی تخصصی آکادمی هنر