* کوروش کبیر
حال که مرگ من فرا رسیده است ایران را – مقتدرترین کشور آسیا – به دست شما میسپارم. من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و سربلندی ایرانزمین مغلوب شده باشم. جمله آرزوهایم برآورده شده و سیر زمان به کام من بوده ولی در تمام مراحل زندگی، از شکست و ضعف در هراس بودم و هیچگاه مغرور نشدم و خودپسندی را هرگز به خود راه ندادم. در پیروزیهای بزرگ، هیچگاه پای از دایرهی اعتدال بیرون ننـهادم و حتی شادمانیِ بیجهت ننـمودم. حال که آخرین لحظات زندگی را سپری میکنم، خود را بسی خوشبخت و سعادتمند میدانم، زیرا فرزندانم همگی عاقل و نیرومند هستند و وطنم؛ ایران از همه جهت مقتدر و باشکوه است. فرزندان عزیزم، من شما را به خدا، و سرزمینم را به شما میسپارم و از شما تقاضا دارم اگر میخواهید که آسودگی خاطر من فراهم گردد، دست اتحاد و یاری به یکدیگر دهید تا پیوسته روح و روان من از شما شاد باشد.
هرگز پای از دایرهی درستی و خدمت بیرون نگذارید. اگر کارهای شما پیوسته در راه عدالت و ابراز مهر و محبت باشد، دیری نمیانجامد که ارزش شما در میان مردم گسترش مییابد و نفوذ شما روز به روز افزونتر میشود، ولی اگر چنین
نکنید هر روز ضعیفتر و به زوال
خود نزدیک میشوید. از تاریخ درس بگیـرید. نفاق، بدون شک کشور را متزلزل میکند و ظلم و ستم، دشمنی و کینـه ایجاد میکند. همیشه از کسانی عبرت بگیـرید که در زندگی سرافراز بودند و پای از عدالت و نیکی بیرون ننـهادند.
فرزندان عزیزم، پس از مرگ، بدنم را در طلا و نقره و امثال آن نپوشانید، زودتر آن را در آغوش خاک کشورم بسپارید؛ چرا که خاک ایران مهد همهی نیکیها، ثروتها و زیباییهاست. من عمر خویش را در یاری به مردم سپری نمودم. نیکی به دیگران، در من خوشدلی و آسایش فراهم میساخت و از همهی لذتهای زندگی بالاتر بود.
اکنون حس میکنم که روحم آهسته آهسته از بدنم دور میشود و بسی سبک شدهام. این راهی است که همهی شما نیز خواهید رفت.
اینک برای آخرینبار میگویم که بهترین ضربتی که میتوانید به بدخواهان بزنید این است که:
”با یکـدیگر به نیکی رفتار کنید.“