حامیان ما
حمایت می‌کنیم

کمک به کودکان سرطانی

نوشته های با برچسب ‘تصویرسازی در داستان های مینی مال موخوره نوشته ی راضیه مهدی زاده’

 

کریسمس

.
باور کن اینها را یک روز به خودم گفته ام… باور نمی کنی… خوب راستش خودم هم دیگر باور نمی کنم.
.
مثلا یک روز به خودم گفتم مهم نیست.
همین که در خاکی که او نفس می کشد، در شهری که او نفس می کشد،در خیابانی که…
همین که تو هم در همان شهر نفس می کشی کافی ست. خوب است. امیدوارکننده است.
.
حالا نه شهر آن شهر است،نه کشور،و نه حتی قاره… همینجوری بی هوا نفس می کشم و همینجوری بی هوا نفس می کشی و…
.
همه ی شهر را چراغانی کرده اند. 
من فکر می کردم چون تولد توست. اما به من گفته اند:
تولد یک پیامبر است.
نکند تو هم یک جور پیامبری،قاصدکی،پیک الهی ای چیزی بودی؟
.
.
It’s raining and I’m falling in love with nature,sky,bird’s language…
It’s raining and washing me for recreating as a new human.
.

 — at Union City N.J.

.نیویورک
کاش یه دختر داشتم که فقط ۱۵ سال با من فاصله سنی داشت. 
می اومد برام از دغدغه هاش می گفت. از غصه هاش… از نگفته هاش… بعد من بهش می گفتم پاشو اون لباس گل گلی تو بپوش. دوربین تو بردار،باهم بریم لب رودخونه دوتایی قدم بزنیم.
بعد اون از ته دل آه می کشید و می گفت: باشه بریم…
.
.
What’s better than going for strolling along Hudson river when you have full of sorrow and are getting homesick

تولد من2

 

.
مامان وقتی توی این باغ نشسته بودم،دو تا خانوم و اقای پیر ژاپنی هم کنارم نشسته بودند.
مامان، من توی این مدت یک عالمه دوست از جاهای مختلف دنیا پیدا کردم.
.
مامان،من عاشق ژاپنی ها هستم.یعنی
عاشق فروتنی شان. عاشق درخت هایشان.
عاشق مراقبت شان از گیاه. از برگ. از درخت.
.
مامان، دلم میخواهد امسال گیاه باشم. به دیوار،به آب،به لیوان های شیشه ای،هرجایی شد خودم را بسپارم به دست طبیعت.
بعد برگ هایم را توی باد رها کنم و آدمی بشوم که دلش به اندازه ی همه ی ابرهای جهان بزرگ است.
.
بعد،تلفن را بردارم و زنگ بزنم به دوست هایم،به فامیل ها،به همسایه ها،به عمه”آ”
به عمو”میم” به زن دایی “سین”
و به همه شان بگویم من میخواهم امسال گیاه باشم. با برگ،بی برگ،در باد،وسط باران…
و بعد همه شان را دعوت کنم به باغچه ی کوچکم… .
Let us never know what old age is. Let us know the happiness time brings, not count the years.
.
.

 — at Noguchi Museum.

 

موخوره کافه نادری

 

 

“رفتن “را می خواست.
“رفتن” را با همه ی اضلاع بی فرم و ناشناخته اش می خواست.
در گوگل سرچ کرد.
گوگل مپ را چندین بار چک کرد.
و جی پی اس،بهترین مسیرهای رفتن را نشانش داد.
“رفتن” یک فعل کش دار بود.
یک ایستگاه بود در گوشه ی غربیِ رودخانه.
.
” موخوره” رفته کافه نادری 
.

 — at Cafe Nadery – Manhattan.

.11825655_868553963230104_5294774168685702916_n
آن نقطه های نور… کشتی های رودخانه ای که وسطش به من و تو رسیده… کجا می روند؟ساکنان کشتی به چه فکر میکنند؟
توی رودخانه،کنار نورهایی که در آب غرق می شوند،یک هیچ بزرگ جاری ست…

.11846703_868560499896117_2803887465535032704_n (1)
گاهی که از در می آیم تو،سرش را جلو می آورد و سلام می کند. گاهی که قیمه درست میکنم،می آید سر میز و قیمه را تست میکند.گاهی هم هات چاکلتم را تعارف میکنم.
می آید.می نشیند.
هات چاکلتش را می خورد و می رود.
فکر می کنم،آقای مرگ است.

.11225295_875896742495826_191324033152913449_n
زن.دستش را ها کرد.
حصیرها را در مسیر باد بافت.
زن،دستش را ها کرد. نگاهی به بازوی لخت پسرش انداخت که کنار نقاشی ها روی حصیر خوابش برده بود.
زن دستش را ها کرد. پتو را روی پسرک کشید.
نشست. دستش را ها کرد و تمام شب،حصیرها را به هم بافت.
.
عینک و کیف حصیری جامانده های من در #smashberger .
.
I was on the way of wall street where is literally money and gold source of the world.
I stoped for grabbing a bite at this fast food and put my bag,eyeglass and all extra stuff away on the table,waiting for my order but I couldn’t stop thinking of that homeless pregnant sitting on the gold without any shelter.
.
.

موخوره. عکس ریحانه

موخوره چسبناک است و مرطوب… با خودش جنون حمل می کند.

موخوره نه مو است و نه چیزی غیر از مو…

چیزی ست بین ماندن و رفتن…

 بین وجود و عدم…

 بین سکوت و نگاه…

کتاب موخوره،مجموعه ی نوزده داستان مینی مال می باشد. داستان هایی از جمله زخم از خون انار،سیمرغ چوب کبریت،دف در گلدان،کاشتن چشم بچه آهو،کوچه ی منحنیِ بازو و…

اسامی داستان ها،خود،نشانی ست از داستان کوتاهی دیگر. گواینکه داستان مینی مال، خود را با داستانکی چند کلمه ای و کوتاه آغاز می کند.در هریک از نام ها که تلفیقی از دو سه کلمه می باشد،گرایش به مینی مال و کوتاه گرایی بر پایه ی مفاهیمی غنی تر از اطاله ی کلام دیده می شود.

ویژگی دیگر کتاب،نوعی آشنایی زدایی ست.آشنایی زدایی که به عنوان جز لاینفک مینی مالیسم مطرح است در این مجموعه نیز به خوبی دیده می شود.در این کتاب،نگاه تازه ای به پدیده های آشنا وجود دارد. به نوعی با رویکردی جدید،پدیده های آشنا،ناآشنا شده و تغییر هویت داده اند.به عبارت دیگر،برداشت تازه و غیرآشنا از چیزهای آشنا و کهنه شده،این ویژگی  را در مجموعه داستان های مینی مال این کتاب،پوشش می دهد.در بخشی از معرفی کتاب آمده است،تا به حال انار چله نشین دیده اید؟ تا به حال به سیمرغ هایی که از جان چوب کبریت هایمان پر می کشند،دقت کرده اید؟ بازو را چطور؟ توی کوچه ی منحنی بازو چندبار قدم زده اید؟ صدای پدر،پسر و روح القدس را چند بار در نبض ثانیه و دقیقه و ساعت شنیده اید؟

فرار از روزمرگی به وسیله ی روزمرگی نیز از دیگر ویژگی های این کتاب است.این نوع نگاه به رخدادهای تکراری،اشیای بارها دیده شده و چیزهایی که هرگز تازه و جدید نیستند،خواستار نوعی بداعت برای به وجود آوردن خلاقیت نیست بلکه از خلاقیت و نوع نگاه برای به وجود آوردن بداعت استفاده می کند.

رازآلود بودن و نوعی از روابط پیچیده و ابهام در هریک از داستان ها حضور دارد. ابهامی که از ابتدای داستان جهت پدیداریِ یک راز قدم می گذارد و در انتهای داستان پرده از آن راز برمی دارد.این رازها گاهی ریشه های عرفانی دارند. گاهی ریشه در زندگی مادی و خاکی ما دارند،گاهی ریشه ای فلسفی را دنبال می کنند و گاهی از نگاهی احساسی نشات می گیرند.

در این کتاب و هر یک از داستان ها نوعی تصویرسازی نیر دیده می شود.فضاسازی صحنه های کوتاه این داستان های مینی مال با زیردستی صورت گرفته است و این نگاره های تصویری به معمایی کردن داستان ها کمک کرده است. هر یک از داستان ها با وجود کوتاهی و فرصت کمی که برای شاخ و برگ دادن به خود دارند از ابتدا معمایی را شروع می کند و در انتها به طور ضمنی،معما حل شده است.

 

متین شکرانی

——————

معرفی کتاب موخوره نوشته ی راضیه مهدی زاده

نشر کتاب کوله پشتی

پخش مرکزی کتاب موخوره:

انقلاب. ابتدای کارگر جنوبی. کوچه ی مهدی زاده. پلاک ۷٫واحد۲

سفارش پستی

۰۲۱-۶۶۵۹۴۸۱۰