حامیان ما
حمایت می‌کنیم

کمک به کودکان سرطانی

نوشته های با برچسب ‘داستان یک کیلو ماه’

یک کیلو ماه

- ” یک کیلو ماه”
نوشته ی راضیه مهدی زاده
نشر هزاره ققنوس
.
.
بخش هایی از کتاب:
.
– آن دستگاه ها نمی توانند موهای مجعد تو را بو بکشند. نمی توانند پرهای حریر تو را ببینند. هنوز هیچ عکس واضحی از چشم های تو به من نداده اند اما من می توانم تو را بو کنم. ببینمت. با تو حرف بزنم وبرایت قصه بگویم. تو زنده ای. تو هستی و ترسیدن،شوکه شدن،دستگاه های پزشکی و دکترها،همه شان دروغ می گویند.
.
– دستم را پاورچین تا نزدیکی‌های ناف می‌آورم و تو را با آن آشنا می‌کنم. همین جا باید دستم را از توی سوراخ ناف،فرو کنم توی دنیای تو. دستم غوطه بخورد وسط یک اقیانوس لزج. وسط یک جنگل آبی.
دقت می‌کنم.گوش می‌سپارم. تو داری فرش می بافی.این هم صدای رج زدن. این هم رگ‌های آبی و قرمز من که با دست‌های کوچک تو به هم بافته می‌شود.
از اینجا خوشت می‌آید،قول می‌دهم.
.
– باید آرام صدایت کنم و بگویم گریه نکن. این تازه اول راه است.آدم همیشه اولش گریه اش می‌گیرد. باید برایت تعریف کنم که‌این خاصیت سفر است.اولش گریه می‌کنی و اصرار داری برگردی به خانه‌ی قبلی،به سرزمین قبلی،به همان جا که قبلا بودی اما کم کم خوشت می‌آید.کم کم خانه ات را در دنیایی جدید می سازی.
می بینی خاک هم چیز بدی نیست و می‌تواند جای آن حوضچه‌ی رقیق آب را بگیرد. بعد کم کم عادت می‌کنی. با خاک، بازی می‌کنی. مجسمه می سازی. دانه می کاری و…و بعد از چند سال یک روز وقتی باران آمد و بوی خاک بلند شد،پیش خودت می‌گوی این بو چقدر آشناست و می بینی کلا همه چیز را یادت رفته است.

.
.
مرکز پخش اصلی:
تهران – خیابان انقلاب- بین متروی فردوسی و دروازه دولت- خیابان رامسر – پلاک ۱- واحد ۵ تلفن ۸۸۳۱۷۸۳۲
.
فروش پیامکی:
ارسال عدد۴۱۹به شماره ۰۲۱۸۸۳۱۷۸۳۲
.
فروش اینترنتی:
لینک فروش اختصاصی و اینترنی کتاب یک کیلو ماه
(باز شدن سایت ۲۰ ثانیه طول می کشد. صبور باشید.)
.
فروش نسخه الکترونیکی برای هموطنان خارج از کشور:
http://www.ketabrah.ir/
http://taaghche.ir/
http://fidibo.com/
http://www.nashrafa.ir/Default.aspx
 یک کیلو ماه نوشته ی راضیه مهدی زاده

یک کیلو ماه

.
این قسمت در کتاب نیامده و هیچ ربطی به معرفی کتاب ندارد.
.
روزها گریه می کردم و شب ها از درد به خود می پیچیدم و مثل یک جنین منجمد توی دست و پای خودم چمپاته می زدم وقتی ” یک کیلو ماه” را می نوشتم.
بعد یک شب خواب دیدم توی وان سفید حمام افتاده ام. تنها بودم. 
به پرده ی گل دار حمام چنگ می زدم و ناگهان هزار قاصدک از دهانم،از ناخون های زشتم، از چشم های قهوه ای ام بیرون زد. .
.
.
مرکز پخش اصلی:

تهران – خیابان انقلاب- بین متروی فردوسی و دروازه دولت- خیابان رامسر – پلاک ۱- واحد ۵ تلفن ۸۸۳۱۷۸۳۲

فروش پیامکی:
ارسال عدد۴۱۹به شماره ۰۲۱۸۸۳۱۷۸۳۲

فروش اینترنتی:
لینک فروش اختصاصی و اینترنی کتاب یک کیلو ماه 
http://www.ketab.ir/modules.php?name=News&op=pirbook&bcode=1982938
.
.

فروش نسخه الکترونیکی : برای هموطنان خارج از کشور:
http://www.ketabrah.ir/

http://taaghche.ir/

http://fidibo.com/

http://www.nashrafa.ir/Default.aspx

 — ‎at ‎Bookland/ بوک لند‎.‎

11951793_876458175773016_539766981176668386_n
درحالیکه نخ های سفید لباس سپهر را از اطراف دکمه ی پیراهنش با دندان می کندم،انتظار می کشیدم.
وقتی داشتم مانتوی سفید بته جقه دار مهتاب را نگاه می کردم،انتظار می کشیدم.
وقتی نقل ها را مشت کرده بودم و مواظب بودم تا از دستم بیرون نریزد،انتظار می کشیدم.
گل های یاس همسایه از دیوار،خودشان را به خانه ی ما رسانده بودند.
همان موقع هم فکر میکردم،این یعنی تو برمی گردی.
نوبت قرصی دیگر بود.
خداکند بعد از این قرص هم تو برگردی.
#بخشی از#داستان یک کیلو ماه
.
.
۴th episode of “This is life”
How old would you be if you didn’t know how old you are?
.

 

11225430_876457679106399_7013268208336534566_n

دستم را پاورچین تا نزدیکی های ناف می آورم و تو را با آن آشنا میکنم.
همینجا باید دستم را از توی سوراخ ناف فرو کنم توی دنیای تو.
دستم غوطه بخورد وسط یک اقیانوس لزج. 
وسط یک جنگل آبی.
دقت میکنم. گوش می سپارم. 
تو داری فرش می بافی.
این هم صدای رج زدن.
این هم رگ های آبی و قرمز من که با دست های کوچک تو به هم بافته می شود.
#بخشی از#داستان یک کیلو ماه
.
.
۱ episode of “This is life” ‘s series
.
“A mother’s love for her child is like nothing else in the world. It knows no laws,no pity.
It dares all things and crushes down remorselessly all stand in its path.”
Agatha Christie
.
.