چشم هایی رو به آرامی
خانه را سکوتی سرد، فرامی گیرد
دست های باد، تن پنجره را کبود می کند
قاب روی دیوار،تهی می شود از روزهای دور
و صدای کلاغی نوزاد خانه را پر می کند…